Web Analytics Made Easy - Statcounter

عملکرد نظارتی شورای عالی انقلاب فرهنگی بر روند اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ظرفیت‌های این سند برای رفع چالش‌های نظام تعلیم و تربیت کشور در گفتگو با اعضای شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان بررسی شد.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از جمله اسنادی است که عدم اجرایی شدن آن را پس از گذشت ۱۰ سال از زمان تصویب سند می‌توان به عنوان یکی از مصادیق ناکارآمدی و ضعف شورای عالی انقلاب فرهنگی در حیطه نظارت بر اجرای مصوبات خود قلمداد کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



ابسیاری از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت معتقدند که اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می‌تواند در رفع چالش‌های پیش روی نظام تعلیم و تربیت کشورمان اثرگذار باشد؛ اما طی این سال‌ها نه تنها عزم و اراده جدی برای اجرای آن وجود نداشته بلکه در دولت سابق نیز تلاش شد تا با اجرایی کردن سند آموزشی ۲۰۳۰ نظام تعلیم و تربیت کشور را دستخوش تحولات بنیادین از نوع غربی قرار دهند.

اگر چه تاکنون گام‌های استواری برای اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برداشته نشده، اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم به عنوان دولتی که مدعی حرکت در مسیر آرمان‌های انقلاب اسلامی این انتظار وجود دارد تا سند مذکور هر چه سریع‌تر رنگ و بوی اجرایی به خود بگیرد.

با این اوصاف خبرگزاری دانشجو، به منظور بررسی عملکرد نظارتی شورای عالی انقلاب فرهنگی بر روند اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ظرفیت‌های این سند برای رفع چالش‌های نظام تعلیم و تربیت کشور با زینب بدخشان و فاطمه غلام‌پور از اعضای شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان به گفتگو پرداخته که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید.

غلام‌پور: برای ایجاد تحول در آموزش و پرورش ابتدا باید تکلیف خود را با نظام آموزش و پرورش مشخص کنیم؛ متاسفانه دید غلطی که عموم نسبت به تحول آموزش و پرورش دارند این است که معتقدند منظور ما از نظام آموزش و پرورش صرفا دستگاه آموزش و پرورش است. در صورتی که این تحول تمام عوامل دخیل در عرصه آموزش و پرورش اعم از رسانه، خانواده، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات، صدا و سیما و هر نهاد دیگری که در تربیت موثر است را در برمی گیرد. با این اوصاف وقتی که از تحول دم می‌زنیم این تحول باید در تمام عرصه‌ها اتفاق بیفتد.

سطح اول تحول باید در فلسفه و مبانی نظری و اندیشه‌ای تعلیم و تربیت به عنوان دورنمای سند تحول رقم بخورد تا ما بتوانیم به اهداف و آرمان خود در جهت تحول دست یابیم و این بدان معناست که ما بعد از تصویب و اجرای سند تحول ببینیم رویکرد این نظام اصلاح شده نسبت به خانواده، نقش دین در زندگی و نقش معلم چیست. با این اوصاف مبانی نظری سند تحول این رویکرد‌ها را متناسب با اهداف انقلاب اسلامی تعریف می‌کند و البته تنها سطحی از تحول در نظام آموزش و پرورش نیز که اندکی به سمت آن حرکت شده همین مبانی نظری است به گونه‌ای که در سال ۹۰ مبانی سند تحول در یک مجلد قطور ۴۵۰ صفحه‌ای توسط تعداد کثیری از کارشناسان و نخبگان عرصه تعلیم و تربیت نگاشته شد و ما امروز در همین سطح مانده ایم.

ما زمانی می‌توانیم جامعه را برای تحول در نظام آموزش و پرورش بسیج کنیم که جامعه فهم واحدی از مبانی تحول داشته باشد. بر این اساس صدا و سیما و آموزش و پرورش هر کدام نباید ساز خودشان را برای تعلیم و تربیت بزنند و همه باید همگام باشند؛ پس مبانی نظری کمک می‌کنند که ارگان‌های مختلف نسبت به تحول به یک فهم و غایط مشترک برسند و همه برای تحقق این هدف مشترک تلاش کنند؛ مثلا اگر صدا و سیما می‌خواهد در حیطه معلم به برنامه سازی بپردازد معلم مدنظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و معلمی که ما از او انتظار داریم تا نقش مربی‌گری را ایفاء کند مدنظر قرار دهد.

سطح دوم تحول در نظام آموزش و پرورش ایجاد تحول در عرصه فرهنگ آموزشی و تربیتی است. یعنی تا وقتی که مبانی نظری تحول آموزش و پرورش توسط جامعه اعم از مسئولین، رسانه‌ها و سیستم آموزش و پرورش به یک باور تبدیل نشوند و به عرصه فرهنگ و رفتار راه نیابند وارد عرصه عمل هم نخواهند شد. مثلا در محیط مدرسه خانواده‌ها تا پیش از ابلاغ مصوبه جدید از دبیر ادبیات انتظار داشتند تا با دانش آموزان به صورت تستی کار کند. به همین دلیل دبیر ادبیاتی که به تقویت عناصر زیبایی شناختی و هنری دانش آموزان می‌پرداخت و آن‌ها را به سمت لذت بردن از ادبیات سوق می‌داد از جانب خانواده ها، مدیر مدرسه و جامعه پس زده می‌شد. مضاف بر این در مورد دروس معرفتی مثل تفکر و سواد رسانه ای، مدیریت خانواده و سبک زندگی و آمادگی دفاعی که در قالب سنجه‌های کمی نمی‌گنجند و بیشتر دروس تعاملی هستند و می‌خواهند سبک زندگی را به دانش آموزان یاد بدهند مدارس، خانواده‌ها و یا مدیران مدارس تقاضا می‌کنند تا معلمین دروس تخصصی مثل زیست، شیمی و فیزیک جایگزین این دروس شوند. با این اوصاف می‌بینیم عموم جامعه هنوز این تحول را نپذیرفته و خواهان تغییر نیست و تا وقتی هم عرصه فرهنگی در عرصه رفتار‌ها اصلاح نشود باز هم نمی‌توانیم تحول را رقم بزنیم.

سطح سوم تحول در نظام آموزش و پرورش تحول در فرآیند‌ها و ساختارهاست و این در حالی است که وقتی نظام اعتقادت و فرهنگ اصلاح شود نظام ساختار‌ها و فرآیند‌ها نیز محکوم به تحول هستند، چون سطوح تحول با هم رابطه طولی دارند. امروز مهمترین مشکل ساختار نظام تعلیم و تربیت کشورمان متمرکز بودن این نظام است؛ مثلا در مبانی نظری سند تحول بر لزوم بومی سازی برنامه درسی، مشارکت فعال خانواده‌ها در عرصه تعلیم و تربیت، ایجاد تنوع در منابع مالی آموزش و پرورش، جذب مشارکت‌های غیر دولتی و تربیت متناسب با بوم و اقتضائات منطقه‌ای ضمن پرهیز از تربیت تجویزی و بخشنامه‌ای تاکید شده، اما کماکان می‌بینیم که ساختار نظام آموزش و پرورش کاملا تجویزی و از بالا به پایین است سطح چهارم تحول در نظام آموزش و پرورش تحول در منابع انسانی است؛ چرا که امروز کلان مسئله آموزش و پرورش بحران نیروی انسانی است و این بحرانی است که تربیت و جذب معلم تراز انقلاب اسلامی را شامل می‌شود. به هر روی دانش آموزان در سطح مدارس با چهار قشر شامل معلمان، مدیران، مربیان و مشاوران در ارتباط هستند و اگر فهم تحول خواهی برای این افراد حاصل شود آن وقت می‌توانیم جامعه را نیز به سمت تحول سوق بدهیم.

تحول در نظام آموزش و پرورش یا از پایین به بالا یعنی از سطح مدرسه و توسط معلم در کلاس درس و یا از بالا به پایین از طریق نظام اعتقادات، نظام رفتار‌ها و ساختار‌ها تحقق می‌یابد و اگر این‌ها در کنار هم قرار بگیرند تحول اتفاق می‌افتد. یک سال بعد از تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش فعالیت دانشگاه فرهنگیان با رویکرد تربیت معلم انقلابی و تحولی آغاز شد؛ ولی متاسفانه، چون ساختار در این دانشگاه اصلاح نشده و واحد‌های درسی رویکرد تحولی ندارند؛ بنابراین تحولی هم صورت نگرفته است.

دانشگاه فرهنگیان بهترین محیط برای تربیت معلم است و گویا بهترین تدبیر برای تربیت معلم به شمار می‌رود به گونه‌ای که رهبر معظم انقلاب نیز از مدافعان اصلی این دانشگاه هستند، چون لزوم این دانشگاه را درک کرده اند؛ اما، چون ساختار و نظام رفتار با هم همراه نیستند ما نمی‌توانیم از این دانشگاه توقع داشته باشیم که در همه عرصه‌ها تحول ایجاد کند؛ البته فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان در سایر ساحت‌ها اعم از ساحت علمی و تربیتی یک سروگردن از دیگر ورودی‌های آموزش و پرورش بالاتر هستند، ولی این کافی نیست.

آخرین مرحله از تحول نظام آموزش پرورش تحول در متربی است. در سند تحول تصریح شده که ما از تعلیم و تربیت فقط دانش آموز و ذخیره کننده علمی نمی‌خواهیم؛ بلکه فردی را می‌خواهیم که در ساحت‌های مختلف تربیتی رشد کند و به یک فرد موثر در جامعه  تبدیل شود.

بدخشان: چالش‌هایی که پیش از تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود داشته اند همچنان وجود دارند؛ چون سند از سال ۹۰ تاکنون هنوز اجرا نشده است. چالش‌های آموزش و پرورش به دو دسته شامل عوامل درونی و بیرونی تقسیم می‌شوند. برنامه درسی از عوامل درونی چالش‌های آموزش و پرورش محسوب می‌شود به این صورت که نگاه ما به برنامه درسی همان کتاب و محتوایی است که به دانش آموز ارائه می‌شود؛ اما نگاه فراتر از این قضیه است. چون هر موقع که دانش آموز با نظام تعلیم و تربیت درگیر می‌شود و هر آنچه که در این نظام به صورت رسمی و پنهان می‌گیرد همین برنامه درسی است.

برنامه درسی رسمی همان آموزه‌هایی است که دانش آموز سر کلاس آموزش می‌بیند، ولی یادگیری پنهان آموزه‌هایی است که دانش آموز در طول سال‌های روند تعلیم و تربیت فرا می‌گیرد و ما در حیطه یادگیری با چالش مواجه هستیم. با این اوصاف باید فکر کنیم که در برنامه درسی چه موضوعاتی ارزش آموختن به دانش آموز را دارند. رهبر معظم انقلاب نیز بار‌ها گفته اند که آیا این مطالبی را که به دانش آموزان آموزش می‌دهیم در زندگی دانش آموز کاربرد دارند و اصلا دانش آموز می‌تواند از این مطالب استفاده کند. مسئله دیگری هم که وجود دارد این است که روش آموختن باید چگونه باشد به این معنا که اگر ما می‌خواهیم یک ارزش را به دانش آموز یاد بدهیم مفاهمه آن باید به چه صورتی باشد.

چالش دیگر آموزش و پرورش بحث اقتصاد و مدیریت آموزش و پرورش است. ما از قبل با معیشت معلمان مشکل داشتیم و امروز نیز معیشت معلمان مسئله است و این در حالی است که سهم آموزش و پرورش از بودجه کم است. به هر روی در سند تحول بنیادین به وفور در مورد اقتصاد صحبت شده است؛ اما باید بحث تنوع منابع مالی در آموزش و پرورش مشخص شود و منابع مالی دیگری نیز به آن اختصاص یابد تا آموزش و پرورش بتواند کمبود بودجه خود را جبران کند.

دولت باید برخی منابع مالی را به منابع مالی آموزش و پرورش اضافه کند؛ مثلا آموزش و پرورش می‌تواند از مسئله گمرکات برای ایجاد تنوع مالی خود استفاده کند. بحث مدارس غیردولتی هم دقیقا در سند تحول بنیادین مطرح شده، اما مسئله مهم این است که ما چه برداشتی از این مدارس داریم. یک جا ما بحث مدارس مردمی و یک جا بحث مدارس خصوصی را داریم این دو رویکر کاملا با هم متفاوت هستند؛ اما متاسفانه، چون مفاهمه درستی در این رابطه صورت نگرفته رویکرد به سمت خصوصی سازی رفته و این در حالی است که رویکرد سند تحول به سمت مردمی سازی مدارس بوده است.

اینکه ما می‌گوییم نظامات آموزش و پرورش و کشور باید با هم هماهنگ باشند تا تحول اتفاق بیفتد دقیقا نقطه نظر اینجاست. ما وقتی در مورد اقتصاد حرف می‌زنیم نمی‌توانیم بگوییم دولت باید به سمت خصوصی سازی برود و بعد بگوییم آموزش و پرورش باید به سمت مردمی سازی برود. با این اوصاف اقتصاد با بحث اقتصاد آموزش و پرورش کاملا پیوند می‌خورد و اگر ما بخواهیم این دو را جدا از هم تحلیل کنیم مثل نماز بدون وضو می‌ماند. در واقع اگر یک ساختار برای اقتصاد جامعه تعیین می‌شود این ساختار نیز باید در آموزش و پرورش شکل بگیرد تا این دو همسو و هماهنگ با هم حرکت کنند.

مدیریت متمرکز یکی دیگر از مشکلات آموزش و پرورش است که از گذشته تاکنون وجود داشته و این باید اصلاح شود و در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز بار‌ها تکرار شده که تمرکز زدایی باید اتفاق بیفتد؛ چون در وزارتخانه ممکن است فقط بوم تهران و استان‌های مرکزی دیده شود و این در حالی است که دیگر استان‌ها همچون استان سیستان و بلوچستان و یا مناطق جنوبی و شمالی کشور هر کدام اقتضائات بوم خود را دارند و باید متناسب با این اقتضائات برنامه‌ها ابلاغ شوند.

مشکل دیگر آموزش و پرورش بحث معلم، نیروی انسانی و چالش جذب است. با این وجود ضرورت دارد که مشخص کنیم نوع جذب باید از طریق دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیری شهید رجایی باشد و یا ماده ۲۸. به زعم بنده ما باید در مورد چالش‌های جذب به یک اتفاق نظر برسیم و مشخص شود که جذب معلم باید به چه صورتی باشد؛ البته در سند تحول در مورد نوع جذب از طریق دانشگاه فرهنگیان و برخی روش‌های دیگر صحبت شده، اما در این رابطه اتفاقی نیفتاده است.

در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تصریح شده که سند باید هر پنج سال یک بار اصلاح شود و رهبر معظم انقلاب نیز بر اصلاح سند تاکید کرده اند، اما از زمان تدوین سند تاکنون هیچ اقدامی برای اصلاح آن صورت نگرفته و این در حالی است که باید حداقل دو بار این اصلاح صورت می‌گرفت. با این اوصاف در سند در مورد نوع جذب معلم خیلی کم صحبت شده و باید اصلاحات صورت بگیرد.

غلام‌پور: سوالی که وجود دارد این است که آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی در این ۱۰ سال که از زمان تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می‌گذرد توقعات را برآورد کرده و اجرایی سازی سند اتفاق افتاده است؟ شورای عالی آموزش و پرورش موظف شده تا هر ساله گزارش پیشرفت اجرایی سازی سند تحول بنیادین را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کند. مضاف بر این در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تصریح شده که شورای عالی آموزش و پرورش باید اجرایی سازی سند را با کمک نهاد‌ها و ارگان‌های فرهنگی پیش ببرد و با توجه به لازم الاجرا بودن مصوبات شورا هر ارگانی که از اجرای این مصوبات سرباز بزند تخطی کرده است.   با این اوصاف آیا در این ۱۰ سال اجرایی سازی سند تحول را به معنای واقعی کلمه شاهد بوده ایم و یا آیا گزارش‌های سالانه شورای عالی آموزش و پرورش به شورای عالی انقلاب فرهنگی واقعی بوده است؟ شورای عالی آموزش و پرورش چطور می‌خواهد صحت این گزارش‌ها را بررسی کند؟ در حالی که ما در مدارس می‌بینیم اجرایی سازی سند به این صورت است که بیلبورد‌ها و پلاکارد‌هایی در مورد نحوه عفاف و پوشش کارکنان مدرسه و اولیاء در چارچوب سند تحول بنیادین و یا دانش آموز تراز در چارچوب سند تحول بنیادین نصب شده، ولی در همین مدارس دانش آموزان اغتشاش می‌کنند و روی در و دیوار مدرسه شعار می‌نویسند.

دولت و شورای انقلاب فرهنگی مدعی تحول در نظام آموزش و پرورش و ساختار تعلیم و تربیت هستند؛ اما نهاد‌های فرهنگی و حاکمیتی چقدر به این ادعا جامه عمل پوشانده اند؟ و شورای عالی انقلاب فرهنگی چقدر صدا و سیما را برای کمک به آموزش و پرورش بسیج کرده و محتوا‌های تولید شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چقدر در قالب فیلم سینمایی، مستند و سینمای خانگی به عرصه تربیت وارد شده و کودک و نوجوان چقدر برای آن‌ها اهمیت دارد. مسئله‌ای که آدم به خاطر آن غصه می‌خورد این است که در زمان طرح موضوع سند آموزشی ۲۰۳۰ دولت وقت تمام ارگان‌ها را بسیج کرد و برای اجرای این سند کارگروه ویژه تشکیل داد. آن موقع آموزش و پرورش اولویت دولت بود، اما امروز که سند تحول بومی داریم آموزش و پرورش اولویت ما نیست و لازم نیست که همه ارگان‌ها پای کار بیایند. سوال دیگری که وجود دارد این است که مجلس چقدر پای سند تحول بوده و به جز رتبه بندی که نقد‌های زیادی هم به آن وارد است در راستای اجرایی سازی سند چه کار کرده است؟

در مصوبه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تصریح شده که نهاد‌ها باید برای اجرای سند به آموزش و پرورش کمک کنند، اما آیا این نهاد‌ها سند تحول را می‌شناسند و اصلا دغدغه تربیت دارند و این‌ها مسائلی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نسبت به آن‌ها پاسخگو باشد. در دیدار اخیر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب نیز رهبری تاکید کردند سند‌ها باید اجرایی شوند و روی آن‌ها نظارت صورت بگیرد؛ اما ما داریم می‌بینیم که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این ۱۰ سال فقط به تصویب سند تحول بنیادین اکتفا کرده و نظارت و تحکمی که باید نسبت به دیگر نهاد‌ها داشته باشد وجود نداشته است. با این اوصاف سوال این است که اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی جز نهاد‌های قانون گذار است و حکم آن لازم الاجراست پس چرا سند تحول بنیادین اجرا نمی‌شود و اگر مصوبه شورا اجرا نمی‌شود و نمی‌توان آن را از سایر نهاد‌ها مطالبه کرد پس چرا چنین شورایی وجود دارد.

ما نمی‌توانیم آموزش و پرورش را به عنوان دستگاهی جداگانه از سایر نظام‌های کشور تحلیل کنیم. دستگاه تعلیم و تربیت کشور اگر می‌خواهد متحول شود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات، صدا و سیما و دیگر نهاد‌های تربیتی کشور باید پای کار بیایند تا ما بتوانیم تحول بنیادین را رقم بزنیم؛ اما هر کدام از این نهاد‌ها به صورت جداگانه از هم کار می‌کنند و ارتباط آن‌ها با هم یک‌دست و هماهنگ نیست و به همین خاطر ما امروز در دستگاه تعلیم و تربیت مسئله داریم. با این اوصاف تا این عامل بیرونی به عنوان یکی دیگر از چالش‌های آموزش و پرورش فراهم نشود ما نمی‌توانیم تحول بنیادین را ببینیم و این از ملزومات اجرای سند است.

در حکومت‌های مختلف ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش همواره مورد توجه بوده، اما هیچ کدام از حکومت‌ها نسبت به این تحول نگاه عمیق و کل نگر نداشته اند تا در نهایت یک جمع بندی درست داشته باشند. به زعم بنده اقدامات تحولی در نظام آموزش و پرورش به قدری گسترده بوده که ما نتوانستیم یک مسیر تحولی صحیح را ترسیم کنیم؛ البته در زمان تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با یک حالت کل نگر و همه جانبه به این قضیه نگاه شد و بنابر این بود که بحث تحول به درستی تحلیل شود.

اصل بحث بنده این است که ما خیلی ساده‌انگارانه به مبانی ورود پیدا می‌کنیم. مثلا عوام وقتی با کلمه «مدرن» مواجه می‌شوند تصور می‌کنند که «مدرن» صرفا به معنی نو و جدید بودن است؛ اما اینطور نیست، چون مدرنیته نظامات اجتماعی و مبانی خاص خود را دارد. با این اوصاف حتی وقتی پادشاهان ما هم از دنیای مدرن صحبت می‌کردند از فرهنگ و نظامات آن غافل می‌شدند. به زعم بنده اصلی‌ترین چالشی که موجب شد تا نظام آموزشی ما دچار مسئله شود این است که ما نتوانستیم تعریف نظامات آموزشی مان را در رابطه با فلسفه و نظام غرب ارائه کنیم. اتفاقی که افتاده این است که ما بخش‌هایی از فرهنگ غرب را وارد کشور کرده ایم در صورتی که جامعه مدنی ما طبق تعریف مدرنیته جامعه مدرنی نبوده و بر همین اساس امروز دچار تزاحم بین فلسفه اسلام و غرب شده ایم و همین تزاحم موجب شده تا دانش آموز پانزده ساله و شانزده ساله در اغتشاشات اتفاقاتی را رقم بزند که در شان یک دانش آموز نیست.

در مواجه با غرب دو نوع نگاه وجود دارد. متاسفانه در چند سال اخیر برخی مسئولان در مواجهه با غرب نگاه غرب پذیری محض داشتند و اساسا مسئله آن‌ها این بوده که هر تکنولوژی که در غرب وجود دارد باید آن را وارد کشور کنیم غافل از اینکه در پشت هر تکنولوژی غربی یک مفهوم وجود دارد و سند ۲۰۳۰ هم با نگاه غرب پذیری تمام وارد کشور شد بدون اینکه توجه کنیم این سند مبانی و الزامات فکری و ارزشی جامعه را تغییر می‌دهد.

در ایران فقط بحث تربیت جنسی سند آموزشی ۲۰۳۰ مورد توجه قرار گرفت و این یک نگاه حداقلی است. ما با اصل سند ۲۰۳۰ مسئله داریم، چون هدف آن تغییر فرهنگ کشور و گسترش نگاه مدرنیته بوده و ما این نگاه را نمی‌خواهیم، چون بنیان کشورمان بر مسئله شکل گیری تمدن اسلامی استوار شده است.

مواجهه دیگر ما با فرهنگ غرب بحث مواجهه حداقلی و حداکثری نسبت به دین است. یکی از اهداف مهم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش این است که روح حاکم بر آموزش را دین و حیات طیبه قرار دهد. در واقع این سند  در پی تحقق دین سازمان دهنده به عنوان روح حاکم بر نظام آموزشی و مناسبات فرهنگی و اجتماعی است؛ اما امروز روح حاکم بر نظام تعلیم و تربیت کشورمان مبتنی بر دین سازمان دهنده نیست و نگاه ما نگاه حداقلی به دین است و این مسئله را می‌توان در تضاد بین کتاب‌های درسی مشاهده کرد؛ مثلا مبانی انسانی ما مبانی انسانی غرب کاملا متفاوت است و بر خلاف غربی‌ها نگاه ما به انسان نگاه انبیائی است. با این اوصاف  ما در کتب علوم تجربی اصل داروینیسم را مطرح می‌کنیم، اما در کتب دینی به بیان مباحث مخالف با داروینیسم می‌پردازیم و قطعا با این رویکرد دانش آموزان با دوگانگی روبرو می‌شوند و بعد توقع داریم که آن‌ها با دین بیگانه نشوند.

هدف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش این است که محتوای درسی در کتب تخصصی و کتب مبانی اسلامی با هم هم‌راستا و هماهنگ شوند و این در حالی است که آقایان صرفا برای اینکه بگویند ما سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را اجرا کرده ایم در اول تمام کتاب‌ها نوشته شده متناسب با سند این کتاب باید نگاه دانش آموز به خدا را افزایش دهد؛ مثلا نگاه دانش آموز به طبیعت الهی شود و یا نگاه او به فلسفه انسان تغییر یابد. این چه مواجهه‌ای با سند تحولی است که ما حتی در رابطه با کتاب‌ها هم یک نگاه حداقلی نسبت به دین داریم؛ اصلا سند تحول با اصل این کتاب مشکل دارد و می‌گوید این کتاب باید تغییر کند؛ اما آقایان با روکش دینی می‌خواهند بگویند ما در آموزش و پرورش تحول ایجاد کرده ایم.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان سند آموزشی 2030 شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تحول در نظام آموزش و پرورش شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای عالی آموزش و پرورش نظام تعلیم و تربیت کشور رهبر معظم انقلاب نیز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانشگاه فرهنگیان آموزش و پرورش آموزش و پرورش آموزش و پرورش اجرایی سازی سند تصریح شده دانش آموز برنامه درسی دانش آموزان منابع مالی برای اجرای مبانی نظری خانواده ها پرورش تحول صدا و سیما ارگان ها ما امروز نهاد ها ۱۰ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۸۷۹۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قدردانی امام جمعه تکاب از اجرای طرح نور

به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی،  نماز جمعه این هفته در تکاب به امامت حجت الاسلام مصطفی کوهی امام جمعه شهرستان در مصلی بقیة الله الاعظم (عج ) برگزار و اقامه شد.

حجت الاسلام کوهی گفت : تربیت دانش آموزان نمونه و تعلیم و تربیت اصولی در مدارس رسالت خطیر معلمین تلاشگر در سنگر تعلیم و تربیت است.

امام جمعه تکاب گفت : معلمین متعهد و انقلابی سنگر داران واقعی خط اول مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب هستند و آموزه های آنان برای دانش آموزان در زندگی اجتماعی آنان بروز و نمود عینی خواهد داشت.

وی گفت : کارگران زحمت کش گردانندگان چرخ تولید کشور هستند و حمایت از این قشر زحمت کش افزایش تولید و جهش تولید را در پی خواهد داشت.

امام جمعه تکاب گفت : اجرای طرح نور و هدایت بی حجابی و بی بند و باری بسوی عفت و عطوفت کار با ارزشی است و از اقدام نیروی انتظامی در تقویت حجاب و رعایت حجب و حیا در جامعه قدر دانی می کنیم.

دیگر خبرها

  • تاثیر ۶۰ درصدی سوابق تحصیلی در آزمون سراسری سال آینده
  • قدردانی امام جمعه تکاب از اجرای طرح نور
  • لزوم ایجاد فضا‌های آموزشی و تربیتی در آموزش و پرورش
  • آمادگی مجموعه مدارس صدرا در اجرای کامل سند تحول آموزش و پرورش
  • چرا اردستان معاونت آموزشی و پرورشی ندارد؟
  • نظام آموزشی اردستان، معاونت آموزشی و پرورشی ندارد
  • پیش بینی ۵۲ میلیارد اعتبار در حوزه عمرانی آموزش و پرورش رزن
  • طرح مراقبت‌های روانی اجتماعی دانش‌آموزان در سمنان اجرا شد
  • تاکید بر برنامه ریزی مدون در حوزه های فرهنگی و اعتقادی دانش آموزان فیروزکوه
  • ریل جذب در آموزش و پرورش توسط فرهنگیان جوان انقلابی تغییر کرد